سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























وبلاگ صدف= عشق طلاست

آسان ترین راه آشنایی ،‌ یک سلام است ولی گرم و صمیمی .

آسان ترین راه قدردانی ، یک تشکر ساده است ولی خالص و صمیمانه .

آسان ترین راه عذر خواهی عدم تکرار اشتباه قبلی است .

آسان ترین راه ابراز عشق ، به زبان آوردن آن است .

آسان ترین راه رسیدن به هدف ، خط مستقیم است .

آسان ترین راه پول در آوردن آن است که همواره در کارت رعایت انصاف را بکنی .

آسان ترین راه احترام ، اجتناب از گزافه گویی و گنده گویی است .

آسان ترین راه جلب محبت آن است که تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی .

آسان ترین راه مبارزه با مشکلات روبه روشدن با آن هاست نه فرار .

آسان ترین راه رسیدن به آرامش آن است که سالم و بی غل و غش زندگی کنی .

آسان ترین  دوستی همیشه بهترین دوستی نیست ، این را به خاطر بسپار .

آسان ترین  بحث ، بحث درباره چیزهای خوب و امیدوار کننده است .

آسان ترین برد ، آن است که خود را از پیش بازنده ندانی .

ساده ترین راه خوب زیستن ، ساده زیستن است .

آسان ترین راه دوری از گناه آن است که همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری .

ساده ترین و در عین حال با ارزش ترین عشق ، بی ریاترین آن است .

آسان ترین راه بودن ، آن است که حس بودن همیشه در وجودت شعله ور باشد .

آسان ترین راه راحت بودن آن است که خودت را همان طور که هستی بپذیری و در همه حال خودت باشی .

و بالاخره ساده ترین راه خوشبخت زیستن آن است که همان طور که برای خودت ارزش قایلی برای دیگران نیز ارزش قایل شوی

بدون توجه به موقعیت طرف مقابل .

حالا کمی مکث کنید و ببینید به همین راحتی می توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید .


نوشته شده در دوشنبه 90/7/4ساعت 7:31 صبح توسط صدف یادگاری ( ) |

مرد را به عقلش نه به ثروتش

.

 زن را به وفایش نه به جمالش

 .

 دوست را به محبتش نه به کلامش

 .

 عاشق را به صبرش نه به ادعایش

 .

 مال را به برکتش نه به مقدارش

 .

 خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

.

 اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش

 .

 غذا را به کیفیتش نه به کمیتش

 .

 درس را به استادش نه به سختیش

 .

 دانشمند را به علمش نه به مدرکش

 .

 مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش

 .

 نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

 .

 شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش

 .

دل را به پاکیش نه به صاحبش

 .

 جسم را به سلامتش نه به لاغریش

 .

 سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش


نوشته شده در دوشنبه 90/7/4ساعت 7:29 صبح توسط صدف یادگاری ( ) |

پیری برای جمعی سخن میراند.

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید 

او لبخندی زد و گفت:

وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، 

پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ 

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/4ساعت 7:28 صبح توسط صدف یادگاری ( ) |

 

من دیگه خسته شدم بس که چشمام بارونیه

از دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه؟

من دیگه بسه برام تحمل این همه غم

بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم

وقتی فایده ای نداره, غصه خوردن واسه چی؟

واسه عشقای تو خالی ساده مردن, واسه چی؟

نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنن

نمی خوام گناه بی عشقی بیافته گردنم

نمی خوام دربه در پیچ و خم این جاده شم

واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم

یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم

وایسا دنیا وایسا دنیا من میخوام پیاده شم

همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط؟

بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط

قربونت برم خدا چقدر غریبی روزمین

آره دنیا ما نخواستیم دل و با خودت نبین

نمی خوام دربه در پیچ و خم این جاده شم

واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم

یایه موجود کم و خالی پرافاده شم

وایسا دنیا وایسا دنیا من میخوام پیاده شم....

این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد

این بلیط شانس ..... قسمت کی شد

همه درویش, همه عارف, جای عاشق پس کجاست؟

این همه طلسم ورد, جای خوش دعا کجاست؟

نمی خوام دربه در پیچ و خم این جاده شم

واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم

یایه موجود کم و خالی پرافاده شم

وایسا دنیا وایسا دنیا من میخوام پیاده شم..........


نوشته شده در یکشنبه 90/7/3ساعت 4:6 عصر توسط صدف یادگاری ( ) |

یکی بود که عاشقش بودم و اون . . . .

رفت و نفهمید دوسش داشتم حالا واقعا شدم تنها م تو هر ثانیم فقط  تنهاییم باهامه آره منو تنهاییم!

این شعرو میدم به کسی که هیچوقت منو نفهمیدم . . . .

این آخرین پستم واسشه ...

عشق پایان یافتم (n)


 دیره دیگه دیره اونکه میخوامش داره میره

دیره دیگه دیره دل نازک من میشکنه میره

ازش نخواستم بمونه آخه فکر نمیکردم نمونه

خیال میکردم نگوفته هامو از توی چشمام میخونه

بهش نگوفتم دوسش دارم آخه فکر نمیکردم کم بیارم

فکر نمیکردم انقده راحت قلبمو پیشش جا بذارم

دیره دیگه دیره اونکه میخوامش داره میره

دیره دیگه دیره دل نازک من میشکنه میره

وقتی که دوری وقتی که نزدیک

وقتی که روشن انگاری تاریک

وقتی بودنت حکم نبودنه وقتی موندنت حکم نموندنه

انقده دیدن مثل ندیدنه انقده بودن مثل بریدنه

انقده داشتن مثل نداشتنه انقده خواستن مثل نخواستنه

ازش نخواستم بمونه آخه فکر نمیکردم نمونه

خیال میکردم نگوفته هامو از توی چشمام میخونه

بهش نگوفتم دوسش دارم آخه فکر نمیکردم کم بیارم

فکر نمیکردم انقده راحت قلبمو پیشش جا بذارم

دیره دیگه دیره اونکه میخوامش داره میره

دیره دیگه دیره دل نازک من میشکنه میره

دیییییییییییره . . . .


نوشته شده در یکشنبه 90/7/3ساعت 3:47 عصر توسط صدف یادگاری ( ) |

<   <<   11   12   13   14      >

Design By : Pichak