پيام
+
عيب کوچولوي عروس:

محمد_عابديني
90/7/12
**صدف**
جواني مي خواست زن بگيرد به پيرزني سفارش کرد تا براي او دختري پيدا کند. پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را پيدا کرد و به جوان معرفي کرد وگفت اين دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگي فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنيده ام قد او کوتاه است
پيرزن گفت:اتفاقا اين صفت بسيار خوبي است، زيرا لباس هاي خانم ارزان تر تمام مي شود
جوان گفت: شنيده ام زبانش هم لکنت دارد
**صدف**
پيرزن گفت: اين هم ديگر نعمتي است زيرا مي دانيد که عيب بزرگ زن ها پر حرفي است اما اين دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفي نمي کند و سرت را به درد نمي آورد
جوان گفت: خانم همسايه گفته است که چشمش هم معيوب است
پيرزن گفت: درست است ، اين هم يکي از خوشبختي هاست که کسي مزاحم آسايش شما نمي شود و به او طمع نمي برد
**صدف**
جوان گفت: شنيده ام پايش هم مي لنگد و اين عيب بزرگي است
پيرزن گفت: شما تجربه نداريد، نمي دانيد که اين صفت ، باعث مي شود که خانمتان کمتر از خانه بيرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خيابان گردي ، خرج برايت نمي تراشد
جوان گفت: اين همه به کنار، ولي شنيده ام که عقل درستي هم ندارد
پيرزن گفت: اي واي، شما مرد ها چقدر بهانه گير هستيد، پس يعني مي خواستي
**صدف**
عروس به اين نازنيني، اين يک عيب کوچک را هم نداشته باشد.
{احمد شاملو}
**صدف**
ببخشيد نظرات حذف شد داستان يه مشکلي داشت. مجبور شدم درستش کنم.
تبسم بهار ♥
:)...جالب بود:)
**صدف**
ممنون تبسم بهار...:)
رضا تنها ...
خيلي داستان جالبي بود
**صدف**
ممنونم .
*ديدبان رايانه اي*
مهران* منم موافقم به عروسي اين عروس خوشبخت برم
*ديدبان رايانه اي*
کجاي صدف خانم از اتاق ني ني ها سر نميزني جناب مدير
سيده نرگس موسوي
قشنگ بود